آب و هوا آفتابی بود ، و میمون از روستا می خواست او را برای رفتن به شهرستان در جستجوی مردان است. اما قطار از بین رفته بود, سکس دزد در خانه و خلق و خوی بهار مجبور دختر به جلق زدن به سمت, که در آن هیچ کس نمی تواند ببینید, چه کسی می داند که چقدر دیگر برای قطار صبر.