چپ در خانه به تنهایی, آن را به من رخ داده است برای استراحت کمی با وسیله ارتعاش و نوسان بر روی پله ها. شوهر من یک چیز در ذهن خود را با شکار, فصل انجیر را آغاز کرده است, و او نمی خواهند برای دیدن گربه من. در این راستا ، یک دوست لاستیکی می آید به نجات ، که جنده قدیمی همه کار را برای معشوق خود.